مرذها بدونن
مرد اگر بودم، زن زندگی ام را همه جا دوست میداشتم و ستایش میکردم نه فقط در رختخواب.
در جمع به او لبخند میزدم،
در مهمانی کنارش مینشستم و دستم را میانداختم دور شانهاش،
در خیابان دستانش را میفشاردم،
در دورهمی ها، پیکنیک رفتن ها، در خلوتهای دونفره، همه جا، حواسم به او بود و گاهی بیمقدمه میبوسیدمش.
مرکز توجهام بود اگر دوستش میداشتم…